چرا من اینقدر حیران و بی تابم نمی دانم

چرا تنها چرا خسته گریزانم نمیدانم

چرا تا من نگاهی در زمان کردن پریشانم

چرا اشک نگاهت را را نمی بینم نمی دانم

چرا آن ها دگر فکری به حالت هم نمی کردند نمی دانم

چرا من خود تو را شادان نمی یابم نمی دانم

فقط می دانم این دل با تو آرامش همی گیرد

چرا یارم زهجرت برنمی‌گرددنمی‌دانم


Delaram نمی ,دانم ,تو ,فقط ,دل ,یابم ,نمی دانم ,دانم چرا ,چرا من ,تو را ,خود تومنبع

سلام آقا

سلطان قلبم مهدی

تمنای وصال

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تلگرافر خرید بازی ا وی اوت a way out اشپزی زر موزیک لوازم یدکی بیل مکانیکی ۲۲۰ ارزان بهترین رمان ها بهترین سایت گیمز 4 آنلاین الان بخر تحویل بگیر دانلود رایگان